سپیدار خبر
 

 گزارش ویژه؛


انتقال پایتخت در جهان چه سابقه‌ای دارد؟ چرا کشورها مجبور به انتقال پایتخت می‌شوند؟ کدام کشور برای اولین بار پایتختش را به شهر دیگری منتقل کرد؟آیا انتقال‌پایتخت در جهان تجربه‌موفقی بوده است؟ آیا طرح انتقال پایتخت کشورمان قابل اجراست؟ گزارش ویژه مشرق تاریخچه انتقال پایتخت در جهان را بررسی کرده است.
گروه گزارش ویژه سپیدار خبر - از مشرق نه تنها دولت‌های مدرنی که سه چهار قرن است بر سیاست جهان سایه افکنده‌اند، بلکه امپراتوری‌های باستان، نیز برای خود شهری را از قلمرو کوچک یا بزرگشان برمی‌گزیدند تا از آن مرکز بر قلمرو خود حکمرانی کنند. حتی قلمروهای دینی مانند امپراتوری مسیحی رم و خلافت اسلامی نیز همین سیاست را دنبال کردند. امپراتور، شاه، پاپ، خلیفه و رئیس جمهور معمولاً پایتخت خود را از میان شهرهای بزرگ و دارای دسترسی به سراسر مملکت انتخاب می‌کردند.

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

نکته جالب اینجاست که معمولاً کسی از میان آنان پایتخت را انتقال نمی‌داده مگر بخاطر ضرورت نظامی (مثلاً امیرالمؤمنین علیه‌السلام تخت خلیفه را از مدینه به کوفه بُرد تا کنترل فتوحات خلفای پیشین به ویژه شام راحت‌تر باشد؛ شاه طهماسب و شاه عباس صفوی نیز پایتخت ایران را به نقاط مرکزی‌تر و دور از دسترس عثمانی منتقل کردند) یا پس از فتح یک کشور و سقوط رژیم گذشته (تا نشانی از تغییر سیاست رژیم جدید و همچنین دوری از خطر هواداران رژیم گذشته باشد که عمدتاً در پایتختش گرد آمده بودند). اما در عصر جدید به ویژه از ابتدای قرن 20، بسیاری از کشورها اقدام به تغییر پایتخت خود کرده‌اند به گونه ای که این امر به گزینه‌ای همواره محتمل در پیشِ روی سیاست مداران تبدیل شده است. 

چرا پدیده انتقال پایتخت به امری شایع تبدیل شده است؟ در کدام مناطق جهان بیشتر شاهد این رخداد هستیم؟ چرا دولت‌ها مجبور می‌شوند با صرف هزینه های فراوان به تأسیس مجدد ادارات و نهادهای حاکمیتی اقدام کنند؟ دولت‌ها با این کار به دنبال چه هستند؟ آیا هر مشکلی در پایتخت را می‌توان با تغییر جای آن درمان کرد؟ آیا دولت‌هایی که پایتخت خود را تغییر داده‌اند به اهداف خود رسیده‌اند؟ و از همه مهمتر، آیا می‌توان از این تجربیات جهانی برای بحث تغییر پایتخت ایران بهره گرفت و به تصمیم درستی رسید؟ در گزارش حاضر با مرور برخی از مهمترین و جدیدترین تجربیات جهانی، در پیِ یافتن سرنخ‌هایی برای پاسخ به این سؤالات هستیم.

 

پایتخت‌ها چرا انتقال می‌یابند؟

برخی از پایتخت‌ها به یک دلیل و برخی به دلایل متعدد تغییر کرده‌اند با این حال در مورد گروه دوم نیز یک دلیل، نقش اصلی را بازی می‌کند. مسائل فراوان و متنوعی در زمانه ما وجود دارد که منجر به چنین اقدامی شده است:


تجربیات جهانی در تغییر پایتخت
 
تسخیر پاریس در جنگ جهانی دوم، فرانسوی‌ها را راهی ویشی کرد

1دلایل نظامی و بین‌المللی

بسیاری از کشورها به دلایل نظامی مجبور به انتقال موقت یا دائم پایتخت خود شده‌اند. برای مثال مارشال پِتَن پایتخت فرانسه را در دوران جنگ جهانی دوم به ویشی منتقل ساخت زیرا پاریس توسط نازی‌ها اشغال شده بود. گاهی نیز به دلیل تقسیم یک کشور بر اثر جنگ و منازعات دوقطبی، بخشی از کشور پایتخت دیگری برای خود برمی‌گزیند، مانند سایگون پایتخت ویتنام جنوبی، عَدَن پایتخت یمن جنوبی و بُن پایتخت آلمان شرقی که همه در دوران جنگ سرد تشکیل شدند اما یک به یک منحل شده و در بخش دیگر از کشورشان ادغام شدند.

 

2- دلایل سیاسی

 

  • آمریکا

ساختمان‌های واشگتن دی.سی. بیش از 200 سال است که مقر حکمرانی سیاستمداران آمریکا است. نمایندگان ایالات آمریکا در جریان استقلال از بریتانیا، ابتدا در فیلادلفیا جلسه می‌گرفتند اما پس از حمله گروهی از سربازان به کنگره کنفدراسیون در تالار استقلال در 1983 و حمایت جان دیکینسون فرماندار پنسیلوانیا از این اقدام، کنفدراسیون در 1987 تصمیم گرفت اصلی را در این رابطه به تصویب برساند. در بخش هشتم از فصل نخست قانون اساسی آمریکا این حق انحصاری به کنگره داده شده است که منطقه‌ای خودمختار با حداکثر مساحت 10 مایل مربع را از ایالات به عنوان مقر دائمی دولت فدرال تعیین کند. این منطقه در مرز ایالت مریلند و ویرجینیا در کنار رود پوتوماک تعیین شد و در 1788 و 1789 مورد تصویب مجالس ایالتی مریلند و ویرجینیا قرار گرفت. جورج واشنگتن فرمانده نظامی که نقش محوری را در کسب استقلال از انگلیس و همچنین اتحاد ایالات تحت عنوان فدراسیون را داشت، در این زمان نخستین رئیس جمهور آمریکا شد و از آنجا که در قانون مصوب کنگره، اختیار تعیین نهایی مکان پایتخت و تأسیس آن به رئیس جمهور داده شده بود، وی شورایی را برای این کار تعیین کرد. این شورا منطقه خودمختار را «کلمبیا» و شهر لازم‌التأسیس را «واشنگتن» نامید. در 1800 میلادی پس از ساخت شهر جدید، پایتخت آمریکا رسماً از فیلادلفیا به واشنگتن منتقل شد. همچنین قانونی در کنگره تصویب شد که انتخاب فرماندار منطقه کلمبیا را به رئیس جمهور وقت تفویض کرد.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

واشنگتن سال 1800 میلادی به عنوان پایتخت دولت فدرال آمریکا افتتاح شد

 

  • ژاپن

کیوتو از سال 794 تا انقلاب میجی (با فراز و نشیب هایی) پایتخت ژاپن بود اما با وجود اعتراضات مردمی، این جایگاه را از دست داد. داستان از آنجا شروع شد که از 1192 امپراتوران ژاپن با تعیین فردی با عنوان سردار (که به ژاپنی شوگون گفته می شود)، اداره امور کشور را به وی می‌سپردند. این سرداران از 1590 که توکوگاوا ایه یاسو سردار ژاپن بود، پایگاه اصلی خود را در شهر ساحلی اِدو قرار دادند. در نیمه قرن 19 میلادی، آمریکا و سپس هلند، بریتانیا، فرانسه و حتی روسیه توانستند با تهدیدات نظامی، سرداران را مجبور به امضای قراردادهای تجاری به نفع کشورهای خود کنند. در نتیجه نارضایتی‌ها بالا گرفت و عده‌ای خواستار پایان دادن به وضعیت اسفبار اقتصادی و سیاسی ژاپن توسط امپراتور شدند. نهایتاً در سال 1868 میلادی نیروهای طرفدار امپراتور میجی بر نیروهای هوادار سردار توکوگاوا شینوبو پیروز شدند و به سرعت در طول چند دهه چنان کشور عقب‌افتاده ژاپن را به کشوری صنعتی و پیشرفته تبدیل کردند که در ابتدای قرن 20 توانستند روسیه را در یک جنگ نظامی شکست دهند. 

امپراتور میجی پس از پیروزی بر سردار، پایتخت رسمی را از شهر کیوتو به شهر اِدو که دیگر از شهرهای بزرگ ژاپن و حتی جهان با ساکنانی تحصیلکرده شده بود، منتقل کرد و نام آن را به توکیو (به معنای پایتخت شرقی) تغییر داد. در واقع با حذف سرداران و انتقال پایتخت امپراتور به توکیو، دو مرکز سیاسی و نظامی کشور در هم ادغام شدند. امپراتور این ادغام را در اِدو انجام داد زیرا زیرساخت های مدیریت کشور عملاً در آنجا شکل گرفته بود، مسیرهای عبور و حمل و نقل عموماً در اِدو به هم می‌رسید، برعکس کیوتو خودش بندر بزرگی داشت و به تاهاکو که گروه‌های مخالف امپراتور در آن قرار داشتند، نزدیکتر بود.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

توکیو با الکتریسیته رنگ‌آمیزی شده است

جالب است بدانید از آن زمان تا کنون شهر توکیو بارها دچار زمین لرزه های مخرب و عظیم شده است اماژاپنی ها که تقریباً هیچ جای کشورشان از زمین لرزه ایمن نیست، تلاش کردند از طریق ابتکارات علمی در ساخت وساز، تلفات زمین لرزه را به حداقل برسانند. البته بارها به ویژه در سال 1964 (میزبانی بازی های المپیک) و 1990 میلادی (مصوبه پارلمان) ژاپنی ها به تغییر پایتخت خود اندیشیده‌اند. توکیو هم اکنونهفتمین شهر گران در جهان و یکی از شلوغ ترین مناطق روی زمین است.

 

  • هند

دهلی نو در همسایگی شهر قدیمی دهلی که زمانی پایتخت مغولان بوده است، در طول دهه 1910 و 1920 میلادی توسط انگلیسیها ساخته شده است. علت اصلی تغییر پایتخت، بروز شورش هایی علیه استعمار انگیس در شهر کلکلته بود که پادشاه وقت انگلیس یعنی جرج پنجم را مجبور کرد تا با حضور در دهلی در سال 1911، آن را پایتخت جدید هند معرفی کند. ساخت پایتخت جدید به دلیل بروز جنگ جهانی اول تا 1931 به طول انجامید.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

دهلی نو در دهه 1920 میلادی توسط انگلیسی‌ها ساخته شد

 

  • روسیه

پایتخت امپراتوری روسیه شهر مسکو بود. با این حال از آنجا که امپراتور پتر کبیر از بسیاری سنت‌های روسی (مانند تاریخ روسی و لقب سزار) دل بریده بود و قصد رقابت با اروپای غربی در علم، فناوری و نظامیگری را داشت، در سال 1712 میلادی پایتخت خود را به شهری جدید که به نام خودش سن پترزبورگ نامیده شد،‌ تغییر داد. وی این شهر را در ساحل دریای بالتیک که به تازگی از سوئد گرفته بود به شیوه‌ای جدید بنا کرد. پتر کبیرٰ‌ و وصیت‌هایش مقتدای نسل‌های متوالی از سزارهای روس قرار گرفت. پس از انقلابِ بلشویک ها، بار دیگر پایتخت کشور به مسکو بازگشت تا هم به اروپای شرقی نزدیکتر باشد و هم نشان‌دهنده مخالفت رهبران جدید با تمایلات غربگرایانه پتر کبیر و پیروان وی باشد. سن‌پطرزبورگ نیز از آن تاریخ تا 1991 میلادی،‌ لنینگراد (به معنای شهر لنین) نامیده شد تا نشان دهد لنین و وصیت‌هایش،‌ راهنمای جدید رهبران اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود. ظاهراً نام این شهر پیوندی ویژه با مرام رژیم‌ حاکم دارد.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

نمایی از سن‌پترزبورگ، پایتخت پیشین روسیه

 

  • استرالیا

سیدنی و ملبورن دو شهر بزرگ و ساحلی استرالیا بوده و هستند. در اوایل قرن 20 میلادی سیدنی با پایتختی ملبورن به مخالفت پرداخت و نهایتاً توافق کردند منطقه‌ای دیگر را با نام «منطقه پایتخت استرالیا» برای طراحی و ساخت یک پایتخت زیبا در نظر بگیرند. نام پایتخت یعنی «کانبرا» از یک زبان قدیمی در منطقه گرفته شده و به معنای «محل ملاقات» است. کار ساخت شهر به دو معمار از شیکاگو سپرده شد و حدود 20 سال طول کشید. نهایتاً در 1927 میلادی، کانبرا پایتخت رسمی استرالیا شد.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

ساختمان‌های دولتی کانبرا در دایره‌ای دور پرچم استرالیا گردآمده‌اند

 

3- دلایل اقتصادی و اجتماعی

 

  • برزیل

در 1960 ریودوژانیرو که به شدت شلوغ شده بود ( و هنوز هم هست) و همواره به دلیل ساحلی‌بودن، خطر تهدید نظامی از دریا را بالای سر خود داشت، پایتختی برزیل را به شهری پیش‌ساخته و مرکزی تر به نام برازیلیا واگذار کرد تا شاید مشوقی برای کاهش شتاب افزایش جمعیت در سواحل برزیل نیز باشد. کوبیچک رئیس جمهور وقت برزیل به قول خودش 50 سال عمران و آبادی را در عرض 5 سال محقق ساخت. اُسکار نیه مِیِر از معماران معروف برزیل نقش محوری را طراحی و ساخت برازیلیا داشته است. مرکزی‌تر‌شدن پایتخت آن‌قدر برای برزیلی‌ها خواستنی بود که در قانون اساسی خود نیز گنجانده بودند.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

برازیلیا نماد رؤیای توسعه برزیل است
 

 

به نظر می رسد تغییر پایتخت در برزیل عمدتاً جزئی از پروژه برزیلی ها برای ساخت یک کشور توسعه یافته بوده است. از این رو بزازیلیا را بسیاری نماد موفق‌ترین انتقال پایتخت به یک شهر پیش‌ساخته دانسته اند اما این تصور چندان درست نیست. ساخت برازیلیا حدود 2 تریلیون دلار هزینه داشت و همین دولت را مشکلات متعددی در تنطیم بودجه سال‌های بعد روبرو ساخت. قرار بود اختلاف طبقاتی در پایتخت نباشد و مانند سایر شهرهای برزیل، خیابان‌ها پر از کارتن خواب نباشد، اما حتی قبل از تکمیل ساخت پایتخت نیز محلات فقیرنشین تشکیل شده بود. نهایتاً اینکه قرار بود نقشه پایتخت به شکل یک هواپیمای بزرگ باشد، اما در این کار نیز توفیق چندانی حاصل نشده است.

 

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

 

پایتخت جدید برخلاف عمده شهرهای بزرگ برزیل، ساحلی نیست

 

  • پاکستان

اسلام‌آباد در دهه 1960 با دقت و به شیوه‌ای مدرن ساخته شد تا در 1974 رسماً جایگزین کراچی شود. یکی از اهداف این کار که عمدتاً توسط ایوب‌خان رئیس جمهور وقت پاکستان شکل گرفت، توزیع ثروت در همه پاکستان و کاهش تمرکز بر جنوب کشور به ویژه شهر کراچی بود ضمن اینکه کراچی به دلیل ازدحام وحشتناک جمعیت، تقریباً غیرقابل‌سکونت شده است. همچنین از آنجا که پاکستانی‌ها به شدت با هند منازعه داشته و دارند، اسلام‌آباد را از این رو برگزیدند که هم در معرض خطر حملات دریایی نبود و هم در کنار شهر نظامی راولپندی قرار داشت. بگذریم که چون دهلی نو پایتخت هند، پیش‌ساخته بود، پاکستان هم در رقابت با هند دوست داشت یک پایتخت بسازد!

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

هتل سنتاروس پس از تکمیل، چهره اسلام‌آباد را مدرن‌تر خواهد داد

 

  • نیجریه

ابوجا به دلیل موقعیت مرکزی، دسترسی آسان، آب و هوای عالی، تراکم جمعیتی اندک و امکان گسترش آن به اطراف در سالهای آتی، در 1991 میلادی جایگزین لاگوس شد که داشت از افزایش بی رویه جمعیت در پرجمعیت ترین کشور آفریقایی می‌رنجید. پیشنهاد تغییر پایتخت در 1975 از رأس هرم سیاسی یعنی ژنرال محمد داده شد و نهایتاً پس از تکمیل پایتخت جدید، ژنرال ابراهیم بابانجیدا رئیس جمهور وقت نیجریه حکومت را به ابوجا منتقل کرد. ابوجا که در 480 کیلومتری شمال شرق لاگوس قرار دارد، به دلیل ارتفاع 260 متری از دریا، هوای خنکتر و رطوبت کمتری نسبت به پایتخت سابق داشته و از همه اینها مهمتر، موقعیت آن به گونه‌ای است که اقوام سه گانه «یُروبا، ایگبو و هاسافولانی» کمتر احساس تبعیض می‌کنند. 

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

مسجد ملی ابوجا یکی از اماکن دیدنی نیجریه است

ابوجا در طول دهه 1980 میلادی برای اسکان جمعیت اولیه 25000 نفری در دو بخش توسط مهندسان دانشکده معماری دانشگاه «احمدو بلو» (واقع در شهر شمالی زاریا در نیجریه) ساخته شد. پارلمان، ادارات دولتی، دیوان عالی، شهرداری و ... در مرکز شهر قرار دارند و مناطق مسکونی، فروشگاه ها، دانشگاه و فرودگاه ابوجا در اطراف این ناحیه مرکزی ساخته شده که از زیباترین نقاط آن، مسجد ملی و کلیسای ملی نیجریه است. برق شهر از رود نیجر در 75 کیلومتری جنوب ابوجا از طریق خطوط فشار قوی منتقل می شود. اکنون تپه‌های سرسبز چوکوکو  به یکی از پایتخت‌های پیش‌ساخته جهان تبدیل شده است.

 

  • مالزی

پایتخت رسمی مالزی همچنان کوالالامپور است اما به دلیل شلوغی بیش از حد این شهر و ترافیک سرسام آور (که بخشی از آن به دلیل حضور گردشگران است)، از سال 2002 میلادی ادارات دولتی، نخست وزیری و مراکز قضایی به منطقه‌ای در حاشیه آن یعنی پاتروجایا منتقل شد تا هم مدیریت شهر آسان‌تر شود و هم مراجعه به ادارات دولتی و نهادهای قضایی ممکن شود. پاتروجایا منطقه‌ای پیشرفته از نظر فناوری ساختمانی و صنایع ارتباطی و الکترونیک است. پارلمان همچنان در کوالالامپور تشکیل می‌شود.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

کوالالامپور شلوغ ولی زیباست

 

4- دلایل طبیعی

 

  • بلیز

در سال 1961 میلادی طوفان مهیب هَتی پایتخت هندوراسِ انگلیس (این گونه گفته می شد تا با هندوراسِ اسپانیا اشتباه نشود) یعنی شهر بِلیز را به شدت به هم ریخت. بسیاری از اسناد مملکتی نابود شد و کشور عملاً دچار تعلیق سیاسی شد. در نتیجه سیاستمداران در 1970 تصمیم گرفتند به شهر بِلموپان که در ناحیه مرکزی کشورشان قرار داشت مهاجرت کنند. این کشور کوچک که در آمریکای مرکزی قرار دارد، در 1973 به بلیز تغییر نام داد و در 1981 استقلال یافت. 

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

طوفان «هتی» چیز زیادی از شهر بلیز باقی نگذاشت

 

  • قزاقستان

آستانه مدت زیادی نیست که مسکن شهریاران قزاق شده است. پیش‌تر آلماتی در جنوب این کشور به عنوان پایتخت برگزیده شده بود. فروپاشی شوروی و استقلال قزاقستان بهانه خوبی بود تا پایتخت کشور در 1997 میلادی به آق ملا منتقل شود که برخلاف آلماتی، فضای بیشتری در اطراف خود برای رشد دارد، زلزله های کمتری را تجربه کرده است، فاصله بیشتری با تلاطمات سیاسی آن دوره در همسایگان جنوبی قزاقستان داشت و به مسکن روس تباران در قزاقستان نزدیک‌تر است. نام شهر را نیز به «آستانه» به معنای پایتخت تغییر دادند. تغییر پایتخت همچنین کمک زیادی به رشد اقتصادی شمال قزاقستان کرد که پیشتر به آن کم‌توجهی شده و نارضایتی‌هایی را برانگیخته بود. با این حال آب و هوای آستانه چندان مساعد نیست. پایتخت جدید در زمستان با سرمای سیبری پوشانده می شود و در تابستان مورد هجوم پشه‌های غول پیکر قرار می گیرد.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

قزاق‌ها پایتخت جدید خود را به معماران خوش‌سلیقه‌‌ای سپردند

 

 

پایتخت‌هایی که شاید عوض شوند

 

علاوه بر ایران که بدان خواهیم پرداخت،‌‌ سران برخی کشورهای جهان اعلام کرده‌اند در حال بررسی تغییر پایتخت خود هستند:
  • اندونزی

اولین بار اوایل قرن 20 بود که سخن از تغییر پایتخت اندونزی به میان آمد و آخرین بارِ آن در سال 2010 میلادی. با این حال هنوز که هنوز است جاکارتا این شهر پرجمعیت، پایتخت کشور 13 هزار جزیره‌ای اندونزی است.

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

جاکارتا زندگی‌های متفاوتی را در خود جای داده است

 

  • تایلند

بانکوک به سختی با سیل‌های متوالی دست و پنجه نرم می‌کند. شرکتهای خارجی به ویژه چینی که در بانکوک دفتر و کارخانه دارند، شرکت‌های ماشین‌سازی، صنایع رایانه، همه و همه بارها آسیب دیده‌اند و تداوم این وضعیت موجب کاهش سرمایه‌گذاری در تایلند می‌شود. علاوه بر این بیماری‌های زیادی در نتیجه ماندگاری آب های متعفن در بانکوک و اطراف آن به وجود آمده است. بدتر از همه اینکه به دلیل تغییرات آب و هوایی در جهان و افزایش سطح آب‌های آزاد، بخش اعظم بانکوک در چند دهه آتی زیر آب خواهد رفت. از این رو ظاهراً در بلندمدت راهی جز انتقال پایتخت باقی نمی‌ماند. متاسفانه اختلافات سیاسی در میان نخبگان تا کنون مانع از تصمیم‌گیری قاطع در این زمینه شده است. شاید یکی از علل این تعلل را بتوان قدمت بانکوک به عنوان پایتخت دانست. بانکوک بیش از 230 سال است که پایتخت تایلند بوده است. پیش از بانکوک، سوخاتای، چیانگ مای و اَیوتایا هر یک به مدت چند قرن پایتخت تایلند (پادشاهی سیام سابق) بوده‌اند.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

مردم بانکوک به سیل و آب‌گرفتگی عادت کرده‌اند

 

  • سودان جنوبی

سه سال پیش بود که تقریباً همزمان با استقلال سودان جنوبی، سخن از تغییر پایتخت به میان آمد. دولت این کشور تصمیم خود را مبنی بر انتقال پایتخت از جوبا به شهری پیش‌ساخته در مرکز کشور به نام رامشیل اعلام کرد اما همان زمان نیز به نظر می‌رسید این کشور با مشکلات بسیار مهمتری روبرو است به گونه ای که این پروژه‌های پرهزینه را نمی‌تواند نهایی کند.

 

  • آرژانتین

سنتیگو دِل استرو قدیمی‌ترین شهر آرژانیتن است با حدود 25 هزار نفر جمعیت در حدود 1000 کیلومتری شمال غرب بوینس‌آیرس. فرندانز رئیس جمهور فعلی چندی پیش در شهر حضور یافته و گفت شاید به زودی اینجا پایتخت آرژانتین شود زیرا کنگره چنین پیشنهادی را به من مطرح کرده، شاید هم منطقه دیگری را به شیوه ای مدرن طراحی کرده و بسازیم. 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

آیا واقعاً ساحلی‌بودن بوینس‌آیرس برای آرژانتین تهدیدزا است؟

پایگاه ایندیپندنت بر این باور است که این سخنان، تنها یک تبلیغ انتخاباتی است زیرا اولاً رقیب فرناندر یعنی جولیان دامینگز احتمالاً به عنوان برنامه اصلی خود در انتخابات آتی، طرح تغییر پایتخت را به تقلید از همسایه و رقیب آرژانیتن، یعنی برزیل مطرح خواهد کرد و فرناندز می خواهد این برگ برنده را از وی بگیرد؛ ثانیاً دولتی که در پرداخت بدهی‌های خود مانده و اخیراً اعتصابات گسترده را در برخی نقاط کشور تجربه کرده، چگونه می‌تواند این طرح را از نظر مالی توجیه کند؟! البته پیش از این نیز بارها طرح انتقال پایتخت به نقطه مرکزی‌تری در آرژانتین مطرح شده ولی هیچ‌گاه به نتیجه نرسیده است.


 

تغییر پایتخت در ایران

ایران بارها دچار تغییر پایتخت شده است. ممالکی که به تعداد ایران، پایتخت خود را تغییر داده اند، به انگشتان یک دست نیز نمی‌رسند. دو علت اصلیِ این امر، یکی تاخت و تاز اقوام متعدد و تغییر پیاپی رژیم سیاسی ایران است و دیگری تاریخچه بلندِ این خطه از جهان در امر حکومت‌داری. اما به هر حال باید اذعان کرد که تغییر مکرر پایتخت در ایران، نشانه خوبی نیست.

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

تخت‌جمشید، مشهورترین نشانيِ بازمانده از پایتخت‌های باستانی ایران است

اَنشان نخستین پایتخت ایران در تاریخ مکتوب است. این شهر که در جنوب غرب ایران کنونی بوده و بعدها پاسارگاد و تخت‌جمشید در کنار آن بنا شده است، دست کم از بیش از پنج هزار سال پیش در تاریخ اکدی‌ها، سومری‌ها و ایلامی‌ها نقش محوری ایفا کرده است. پس از آن اکباتان به عنوان پایتخت مادها شناخته شد، پاسارگاد و شوش (در خوزستان کنونی) دو پایتخت مهم امپراتوری هخامنشی بوده و تیسفون (یا مدائن در عراق کنونی) و دامغان (یا صددروازه در استان سمنان کنونی) پایتختی سلسله‌های اشکانی و ساسانی از آن خود کردند. پس از فتح ایران توسط مسلمانان، این سرزمین تا حدود دو قرن در قالب چند استان، جزئی از خلافت اسلامی بود. تا اینکه طاهریان، صفاریان، علویان و سامانیان حکومت‌های مستقلی را به مرکزیت نیشابور، زرنج (در افغانستان کنونی)، آمل، بخارا و سمرقند (هر دو در ازبکستان کنونی) تشکیل دادند. 


تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

تهرانی‌ها بیش از سیگاری‌ها دود می‌خورند

پس از آن نوبت به ترک‌ها، مغولان و تیموریان رسید که به غزنین (در افغانستان کنونی)، ری، مراغه (در آذربایجان شرقی کنونی)، سلطانیه (در زنجان کنونی)، تبریز، سمرقند و هرات (در افغانستان کنونی) شانس پایتختی دادند. در بخش‌هایی از این دوره به ویژه پس از حمله مغول، ایران عملاً تحت سیطره حکومت‌های دیگر قرار داشت تا اینکه صفویان در ایران حکومتی ملی تشکیل دادند و امپراتوری ایران را احیا کردند. تبریز، قزوین و سپس اصفهان پایتخت صفویان شد. با سقوط صفویان به دست افغان‌ها، مشهد توسط نادر، شیراز توسط کریمخان و نهاتیاً تهران توسط آغامحمدخان قاجار به عنوان پایتخت ایران شناخته شد. می‌بینید که پایتخت ایران در سرتاسر این سرزمین (به جز کویر مرکزی فلات ایران) دور زده است اما ظاهراً این پایان ماجرا نیست.

 

 

تجربیات جهانی در تغییر پایتخت
تهران تا حدود صد سال پیش، ‌همین چند محله بود!

 

طرح انتقال پایتخت از تهران بارها پس از انقلاب اسلامی مطرح شده و در آخرین مورد، کمیته‌ای جهت بررسی این موضوع در وزارت راه و شهرسازی در دولت یازدهم تشکیل شده است. از نگاه هوادارانِ این امر، دو دلیل اصلی برای تغییر پایتخت وجود دارد که در نگاه اول، هر کدام به تنهایی برای اقناع سیاستمداران کفایت می کند:

  • دلیل طبیعی یعنی قرارگرفتن روی گسل‌های متعدد: نقشه گسل‌های تهران نشان می‌دهد تهرانِ قدیم، امن‌ترین قسمت شهر است و هر چه بعدها در ارتفاعات، جنوب، شرق و غرب ساخته شده، عملاً روی گسل قرار دارد. مشکل اصلی بلیز پایتخت پیشین کشور بلیز،‌ توکیو پایتخت فعلی ژاپن و بانکوک پایتخت فعلی تایلند نیز همین بلایای طبیعی است.
  • دلیل اقتصادی-اجتماعی یعنی جمعیت و ازدحام غیرقابل‌کنترل: این امر نتیجه غیرقابل‌اجتنابِ مرکزیت تهران از لحظات سیاسی، صنعتی، آموزشی و خدماتی-درمانی است. از آنجا که در طول 200 سال اخیر،‌ منابع مالی کشور عمدتاً در تهران صرف می‌شده، بسیاری از ایرانیان خود را به تهران رسانده‌اند تا مورد تبعیض واقع نشوند. این جدا از اقوام و عشایری است که شاهان در اوایل قاجاریه به تهران آوردند تا از پایتخت جدید حفاظت شود. مشکل اصلی لاگوس پایتخت پیشین نیجریه یا جاکارتا پایتخت فعلی اندونزی نیز همین معضل اقتصادی-اجتماعی است.


تجربیات جهانی در تغییر پایتخت

برج بین‌الملل با بیش از 160 متر ارتفاع، بلندترین برج مسکونی در ایران است

ایجاد یک پایتخت پیش‌ساخته در وضعیت فعلی با وجود مشکلاتی که کشور در تنظیم بودجه دارد، قابل توجیه نیست. ضمن اینکه به احتمال زیاد، خیلی زود به بسیاری از مشکلات تهران دچار خواهد شد. از این رو سه گزینه به ترتیب اولویت وجود دارد: 

  • اول اینکه تهران پایتخت بماند ولی با یک مدیریت متمرکز از بار مشکلات آن کاسته شود و به تدریج به یک شهر مناسب و زیبا جهت پایتختی تبدیل شود. دراین مورد باید مرکزیت درمانی، صنعتی و دانشگاهی تهران کمرنگ شود، بافت فرسوده آن بازسازی شود و بر سرعت، سهولت دسترسی و ارزانی وسایل حمل و نقل عمومی تمرکز شود. طبیعتاً برنامه مشخص با زمان‌بندی دقیق، نیاز اصلی برای این کار است و مدیریت متمرکز شهر نیز باید در دست یک نهاد منتخب (شهرداری یا کمیته‌ای در دولت) قرار گیرد زیرا هم‌اکنون شهرداری، نیروهای نظامی و انتظامی، ارگان‌های حاکمیتی،‌ وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی و ... هر کدام تقریباً‌ به صورت موازی در تهران اقدام می‌کنند. گزینه نخست هم به نفع تهران و هم به نفع شهرهای دیگر در کشور است (زیرا توزیع متوازنِ امکانات و بودجه در کشور یکی از اجزای اصلی این برنامه است)، به شرط آنکه هدف اصلی را فراموش نکنیم و در خلال این برنامه میان-مدت،‌ منافع شخصی،‌ گروهی و قومی خود را دخالت ندهیم.

 

  • دوم اینکه مانند سران مالزی، ادارات دولتی و قضایی را به محلی در نزدیکی تهران منتقل کنیم که از گسل‌های زمین، فاصله داشته باشد. این طرح علاوه بر اینکه زلزله را از یک تهدید سیاسی خارج می‌کند، هزینه کمتری نسبت به انتقال کامل پایتخت دارد. زیرا نیاز نیست مسئولان کشور اثاث‌کشی کنند یا مسیرهای بین‌شهری برای دستیابی نقاط مختلف کشور به پایتخت جدید ایجاد شود. همچنین به دلیل نزدیکی به پایتخت جدید، امکان بازسازی تدریجی تهران برای جلوگیری از فاجعه انسانی را فراهم می‌سازد. دو شرط مهم برای این اقدام، ایجاد حمل و نقل صددرصد عمومی برای ارتباط میان شهر فعلی با منطقه حومه‌ای جدید و همچنین جلوگیری از ساخت و ساز و تملک اراضی در اطراف ارگان‌های انتقال‌یافته است. در غیر این صورت، به زودی منطقه جدید به یکی از محلات تهران،‌ با همان معضلات تبدیل می‌شود.
  • سوم اینکه به سراغ شهرهای دیگر برویم و پایتخت جدید را در مرکز آنان یا در حومه آن شهرها تأسیس کنیم. عمده نامزدهای مطرح‌‌شده برای پایتختی ایران در مناطق مرکزی قرار دارند یعنی در استان‌هایی چون قم، اصفهان و مرکزی. این مناطق دسترسی بیشتری به همه نقاط کشور و همچنین فضای بیشتری برای رشد در اطراف خود دارند، ضمن اینکه از دو خطر در ایمن هستند: بروز زلزله و نارضایتی قومی. مورد دوم از آن جهت است که اطراف ایران اقوام متعددی قرار دارند و قراردادن پایتخت در مسکن یک قوم موجب بدبین‌شدن سایر اقوام به آنان و رواج شایعاتی مبنی بر لابی آن قوم جهتِ تصاحب پایتختیِ ایران خواهد شد. البته انتخاب شهر جدید باید آن‌چنان علمی و مورد اجماع باشد که در مورد شهرهای مرکزی ایران نیز چنین شائبه‌ای به وجود نیاید زیرا مهمترین انگیزه این لابی‌گری می‌تواند این باشد که اولین تأثیر اعلام طرح تبدیل یک شهر به پایتخت جدید، گران‌شدن زمین‌های آن منطقه است. نکته دیگر اینکه برخی معتقدند تا مرکزیت سیاسی از تهران منتقل نشود،‌ توسعه واقعی در شهرهای دیگر رخ نخواهد داد و تنها راه این توسعه،‌ انتقال پایتخت به مناطق محروم و شهرهای دیگر است (مانند انتقال پایتخت قزاقستان و پاکستان به منطقه محروم شمالی). اگر چه بهره‌ای از حقیقت در این سخن نهفته است،‌ اما اگر بخواهیم به این شیوه تمام نقاط کشورمان را توسعه‌یافته کنیم، احتمالاً باید به تعداد استان‌های کشور، تغییر پایتخت داشته باشیم! 

 


جمع بندی

یکی از جریان‌های اثرگذار در انتقال پایتخت کشورها،‌ نوسازی و توسعه بوده است. در واقع تنش‌های مختلف در دوران گذار از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن که نتیجه بی‌نظمی اقتصادی-اجتماعی ناشی از بروز اختلاف میان نخبگان سنتی و مدرن است، برخی سیاستمداران را به فکر تغییر پایتخت انداخته و گاهی نیز تغییر آن را غیرقابل‌اجتناب ساخته است. تهران نیز اگر چه سود بسیاری از توسعه برده، اما از اینگونه نتایج منفی دوران گذار نیز بی‌بهره نبوده است. نوشتار حاضر تلاش کرد تا برخی از مهمترین تجربیات جهانی در تغییر پایتخت را به صورت مختصر مرور کند و سرنخ‌هایی به دست پژوهشگران و مسئولان کشور بدهد تا به سه گونه از تجربیات یادشده بهره گیرند:

  • اول اینکه بدانیم پایتخت بسیاری از کشورها با مشکلاتی شبیه پایتخت ایران دست و پنجه نرم می‌کرده‌اند. در این میان برخی از آنان در حال مدیریت مشکل پایتخت خود هستند (مثل ژاپن و اندونزی) و برخی پایتخت را جابجا کردند. بنابراین برای کشور ما نیز هر دو گزینه وجود دارد و باید با توجه به شرایط ویژه تهران یکی را به درستی برگزینیم.
  • دوم اینکه اگر نیت تغییر پایتخت خود را داریم،‌ باید ابتدا به تجربیات کشورهای مختلف در انتقال کامل پایتخت (پایتخت جدید در کجا قرار گیرد،‌ چه امکاناتی برای آن ضروری است، چقدر هزینه و وقت و کار نیاز دارد، معماری و شهرسازی آن به چه صورتی باشد ...)‌ یا انتقال بخشی از آن (مانند مالزی) توجه کنیم. کشورهایی چون تانزانیا که تصمیم به انتقال پایتخت خود گرفتند به دلیل عدم توجه به همین مسائل، این پروژه را به صورت ناقص پیش بردند و در واقع بدون برنامه‌ای مشخص و مناسب،‌ناکام مانده‌اند. مبادا کشور ما نیز دچار همان ناکامی گردد! انتقال پایتخت باید چنان حرفه‌ای و هدفمند و بدون اغراض شخصی و منافع جناحی و گروهی صورت گیرد که دولت به اسراف بیت‌المال دچار نشود و به پرستیِِژ بین‌المللی ایران صدمه نخورد.

 

  • سوم اینکه با مرور تجربیاتی که چند دهه از آنها گذشته،‌خواهیم دانست چه باید کرد تا پس از انتقال پایتخت یا حل مشکلات پایتخت فعلی،‌ دوباره به معضلات گذشته یا معضلات جدید دچار نشویم. برازیلیا مانند سایر شهرهای برزیل دچار شکاف طبقاتی شد و آستانه با سرمای شدیدی در فصول سرد سال،‌ مواجه است.

آیا کشتی سلیمان، تهران را به سمت نقطه‌ای دیگر از ایرانِ پهناور ترک خواهد کرد؟

 

 

 


منابع:

http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_former_national_capitals

http://geography.about.com/library/weekly/aa101199.htm

http://geography.about.com/library/weekly/aa101199.htm

http://geography.about.com/od/politicalgeography/a/Capital-City-Relocation.htm

http://news.bbc.co.uk/2/hi/americas/8569349.stm

http://superbeefy.com/why-did-brazil-move-its-capital-from-rio-de-janeiro-to-the-new-city-of-brasilia-in-1960/

http://www.aljazeera.com/news/middleeast/2013/12/iran-considers-changing-capital-city-20131228162648464879.html

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/2397/Abuja

http://www.bultannews.com/fa/news

http://www.city.kyoto.jp/koho/eng/historical/1200.html

http://www.forbes.com/pictures/efik45fjigj/7-tokyo-japan/

http://www.historytoday.com/rosie-llewellyn-jones/delhi-short-lived-capital-raj

http://www.independent.co.uk/news/world/americas/argentina-may-change-its-capital-city-from-buenos-aires-says-president-9701266.html

http://www.iranicaonline.org/articles/anshan-elamite-region

http://www.japan-guide.com/e/e2132.html

http://www.localhistories.org/japan.html

http://www.nairaland.com/825318/why-abuja-capital-nigeria

http://www.onlinenigeria.com/links/abujaadv.asp?blurb=387

http://www.quora.com/Why-did-Emperor-Meiji-move-the-capital-of-Japan-from-Kyoto-to-Tokyo-in-1889

http://www.slate.com/articles/news_and_politics/foreigners/2004/03/trading_places.html

http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/southamerica/argentina/11064008/Countries-which-have-moved-their-capital-city.html

http://www.theatlantic.com/international/archive/2011/11/should-thailand-give-up-on-bangkok-and-move-its-capital/248330/


 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


 گزارش ویژه؛


چرا حکومت اسلام‌گرای مرسی که با آن همه امید و فداکاری بر سر کار آمد، به ناگاه واژگون شد و همه چیز دوباره به دست ارتش افتاد؟ علت سیاست‌های غیرمنتظره مرسی به ویژه نسبت به دول خارجی چه بود؟ سیسی چه در سر دارد و چگونه توانست بر موج مخالفت علیه مرسی سوار شود؟ با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.

گروه گزارش ویژه لوکسترین ها - پس از معرفی مجتمع دینی الازهر و نقش آن در سیاست مصر، در گزارش‌ ویژه پیشین به شرح ویژگی‌های کشور مصر، روند قدرت‌یابی اخوان‌المسلمین از 1928 تا 1952، آغاز حکومت نظامی سازمان افسران آزاد به رهبری جمال عبدالناصر و تعامل اخوان با ارتش حاکم تا سال 2011 میلادی و آغاز بیداری اسلامی پرداختیم. آشنایی با این تاریخچه مختصر، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای تحلیل صحیح و کارآمد از وقایع دو سال اخیر در مصر است. اکنون در دو بخش به تحلیل رویدادهای حکومت مرسی و حکومت کودتا می‌پردازیم تا به این سؤال پاسخ دهیم که چه شد حکومت اسلام‌گرای مرسی که با آن همه امید و فداکاری بر سر کار آمد، به ناگاه واژگون شد و همه چیز دوباره به دست ارتش افتاد؟ علت سیاست‌های غیرمنتظره مرسی به ویژه نسبت به دول خارجی چه بود؟ سیسی چه در سر دارد و چگونه توانست بر موج مخالفت علیه مرسی سوار شود؟ تحولات مصر به چه سمتی در حرکت است؟

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

 

3- مرسی چگونه شخصیتی است؟

«محمد محمد مرسي عيسى العياط» متولد 1951 در استان شرقی مصر و روستای العدوه است که تحصیلات ابتدایی را در زقازیق گذرانده، سپس در قاهره مدرک کارشناسی و ارشد خود را در رشته مهندسی فلزات دریافت کرده است. وی برای تحصیل در دوره دکتری محافظت از موتورهای هواپیما به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفته در همانجا تا استادیاری دانشگاه ایالتی کالیفرنیا پیش رفته است. سپس دوباره به زقازیق برگشته تا در دانشکده مهندسی به تدریس بپردازد. مردم مصر وی را ابتدا به عنوان نماینده فعال شهر زقازیق در مجلس شورا شناختند پس از اینکه در سال 2000 میلادی توانست رأی آن شهر را بدست آورد. وی بعلت مواضعش، چند بار توسط مبارک به زندان انداخته شد که یکی از آنها 7 ماه به طول انجامید.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

 

 

 

در انتخابات مجلس شورا پس از تغییر قانون اساسی، حزب اخوان‌المسلمین و اسلام‌گرایان توانستند بیش از 40% کرسی‌های مجلس را از آن خود کنند و در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز، محمد مرسی به عنوان نامزد حزب آزادی و عدالت با اختلاف کمی از احمد شفیق به پیروزی رسید.

 

 

 

مرسی دوره‌ کوتاهی از ثبات نسبی را برای مصر فراهم کرد که البته به دلیل شرایط انقلابی، متلاطم‌تر از دوره مبارک بود. از همان ابتدا سخن از 70 میلیارد دلار خروج سرمایه کشور توسط خانواده مبارک شد. از آن بدتر، سرمایه‌داران مصری سرمایه خود را از مصر خارج کردند و سرمایه‌داران خارجی نیز منتظر ایجاد شرایط سیاسی شفاف‌تر ماندند. توریست‌ها فعلاً به کشورهای دیگر سفر کردند تا تفریح‌شان به عزا تبدیل نشود. پلیس شاید به اشاره ارتش چندان دلیلی برای ایجاد امنیت سخت‌گیرانه نمی‌بیند. اعتصاب در مراکز مختلف، خبری است که هر روز مصری‌ها می‌شنوند. جایگزینی کمک‌های چندمیلیاردی دولت‌های خارجی همچون آمریکا که قطع شده، حل مشکلات میلیون‌ها فقیر و از همه بدتر، تعمیر اقتصاد بیمار مصر که ضربه انقلاب نیز آن را به‌هم‌ریخته‌تر کرد، به سالیان درازی نیاز داشت که همه تحمل آن را ندارند. مشکلات اقتصادی روزبه‌روز بیشتر می‌‌شد.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

از طرف دیگر تصور مردم مصر از اخوان‌المسلمین، یک تشکل قدرتمند و سازمان‌یافته بود که توانسته بود در طول 60 سال حکومت ارتشیان، دوام بیاورد. مهارت سازمانی و انضباط تشکیلاتی آنها بی‌نظیر تلقی می‌شد. اما در عمل، مردم مصر با حکومتی روبرو شدند که قدرت مدیریت کشور را نداشت. شاید برخی از مشکلات دولت از عدم همراهی ارتش برمی‌آمد، اما برخی دیگر به ضعف قدرت مدیریت مرسی و اطرافیانش برمی‌گشت. مرسی پیش از ریاست‌جمهوری وعده‌های زیادی در مورد 100 روز نخست زمامداری‌‌اش داده بود، اما تنها 15% از آن به طور کامل تحقق یافت. مدیران تازه‌کار دائماً دچار خطاهای روشن می‌شدند و مدیران باتجربه نیز نگران آینده شخصی خود بودند.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

در همین اوضاع، اقتصاد همچنان بیمار بود و دولت در برقراری ارتباط با صندوق بین‌المللی پول که برای بازسازی اقتصادی مصر ضروری بود، دچار مشکل شد. کار بجایی رسید که 70% از احتیاجات غذایی مردم مصر از واردات تأمین می‌شود. 25 تا 40% اقتصاد مصر نیز در اختیار کامل ارتش است که طبیعتاً همکاری لازم را با مرسی نمی‌کردند. تورم شدید به ویژه در محصولات غذایی بوجود آمد و قطعی‌های مکرر برق و صف‌های طولانی در مراکز توزیع سوخت، مردم را کلافه کرده بود.

دعوا بر سر قانون اساسی همچنان ادامه داشت و تیترهای ریز‌و‌درشت رسانه‌ها دائماً موجی از عدم‌ اطمینان را به جامعه تلقین می‌کرد. مردم نمی‌دانستند بالاخره مجلس مؤسسان قانون اساسی پیش‌نویس خود را نهایی می‌کند یا کمیته انتصابی رئیس‌جمهور مانع آن خواهد شد. نهایتاً پس از برگزاری رفراندوم قانون اساسی و رأی 60 درصدی به آن، گروه‌های لیبرال و مسیحی اعلام کردند آنها از فرآیند تدوین پیش‌نویس حذف شده بودند. دیدبان حقوق بشر نیز نارضایتی خود را از برخی ضعف‌های قانون اساسی از جمله تداوم محاکمه شهروندان توسط دادگاه‌های نظامی و عدم وجود آزادی کامل بیان و مذهب اعلام کرد.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

مردم مصر زندگی شخصی و دغدغه‌های کوتاه‌مدت خود را دارند و بسیاری‌شان چندان تفاوتی میان مبارک و مرسی نمی‌بینند. اگر شرایط سخت باشد خیلی‌ها دوباره رنگ عوض می‌کنند، و کردند، به ویژه اینکه از روی‌کارآمدن ارتش بیم کمی داشتند، زیرا دیده بودند مبارک نسبتاً به راحتی و پس از 18 روز اعتراض مردمی از قدرت کناره‌گیری کرد.

 

 

 

خبر خوب اینکه وضعیت سیاسی کشور به گونه‌ای شد که هیچ گروهی نمی‌توانست به تنهایی اقتدارگرایی را پیش‌گیرد. اخوان مجبور به ائتلاف با سایر گروه‌ها بود و جالب اینکه گروه‌های لیبرال و مستقل استعداد بیشتری برای ائتلاف با اخوان داشتند تا گروه‌های دینی که از نظر دینی هم مخالف اخوان بودند. این سازوکار در پارلمان و سپس در نگارش قانون اساسی نشان داد گروه‌های اسلام‌گرا به هیچ‌وجه اکثریت مطلق ندارند. اخوان نیز با روحیه دموکراتیک خود تلاش نکرد تا قانون مد نظر خود را تحمیل کند، در نتیجه خشونتی در این زمینه درنگرفت. مرسی در سیاست داخلی و مدیریت ادارات دولتی نیز از اِعمال قدرت ناتوان بود، هم به دلیل حضور بازمانده‌های رژیم مبارک، هم ساز مخالف ارتش و هم داشتن نوعی روحیه دموکراتیک. در نوشتار گذشته گفتیم که حزب عدالت و آزادی به شدت بر دموکراسی و ارزش اخلاق تأکید دارد. مرسی تلاش می‌کرد بدون تنبیه‌هایی که مبارک برای متخلفین از دستورات خود تعیین می‌کرد، کار خود را به پیش ببرد. گویا مصریان زبان زور مبارک را بهتر می‌فهمیدند.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

 

 

 

این طرف در ارتش تغییراتی رخ داد، یعنی حسین طنطاوی (10 سال وزیر دفاع مبارک و 16 ماه ریاست شورای نظامی در اداره مصر پس از استعفای مبارک تا ریاست‌جمهوری مرسی)، سامی عنان و مراد موفی کنار رفتند، اما ناظران هر چه تحولات به پیش می‌رفت، درمی‌یافتند که ارتش نه تنها شکست نخورده بلکه برای بازیابی نقش گذشته خود آماده می‌شود. حتی رویکرد دولت مرسی در ارتباط با متحدان ارتش و مبارک یعنی آمریکا و اسرائیل چندان تغییری با گذشته نداشت. این اتفاقات البته از دید ناظران خارجی جزء خبرهای خوش بود اما برای اخوان‌المسلمین خیر. چرا که دائماً بسیاری از حامیان داخلی خود را از دست می‌داد.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

دولت به دنبال دوستانی در خارج می‌گشت اما هر چه بیشتر می‌گشت، کمتر می‌یافت. کسی دل خوشی از دول اسلام‌گرا نداشت، آن هم اسلام اخوان‌المسلمین که افتخارش به سیدقطب، مراد سران القاعده است. ایران نیز که ظاهراً به همکاری با مرسی متمایل بود، نه وجهه خوبی در میان سران اخوان داشت (پیش‌تر گفتیم که اخوانی‌ها خاطره بدی از حکومت سوریه در سرکوب نیروهای‌شان و عدم حمایت ایران از آنها دارند، جدا از اینکه گرایش‌های ضدشیعی در برخی نیروهای اخوان وجود دارد) و نه خود در سیاست خارجی با وی اشتراک نظر داشت، زیرا مرسی پیمان کمپ‌دیوید را لغو نکرد، روابط مصر را با اسرائیل قطع و با ایران وصل نکرد ضمن اینکه به جای جهاد علیه اسرائیل بر "به اصطلاح جهاد" علیه بشار اسد تأکید داشت و برای آن اشک می‌ریخت. مرسی حتی در جایگاه رئیس اجلاس عدم تعهد در تهران اعلام کرد حکومت اسد مشروعیت خود را از دست داده و همه باید همبستگی خود با مردم سوریه و آمادگی خود را برای حمایت از سوریه جدید و آزاد اعلام کنند. مرسی همچنین در برابر قتل حسن شحاته از علمای شیعه مصر به دست گروه‌های سلفی که کمی پیش از کودتا رخ داد، سکوت کرد.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

مرسی حتی در جایگاه رئیس اجلاس عدم تعهد در تهران اعلام کرد حکومت اسد مشروعیت خود را از دست داده و همه باید همبستگی خود با مردم سوریه و آمادگی خود را برای حمایت از سوریه جدید و آزاد اعلام کنند

 

 

 

روی‌هم‌رفته علاوه بر مشکلات مختلف اقتصادی که گفته شد، در عرصه اجتماعی-سیاسی نیز مردمی که از روی‌کارآمدن اخوان حمایت کرده بودند، به تدریج دریافتند که نه گروه‌های دیگر (به ویژه ارتش) اجازه اِعمال سیاست‌های مدنظر اسلام‌گرایان را می‌دهد و نه خودِ اخوان (شاید به دلیل پایبندی به دین) تمایلی به اقتدارگرایی و تحمیل نظرات خود دارد. در عرصه سیاست خارجی نیز نه تنها رابطه مصر با متحدان مبارک عوض نشده است، بلکه هر روز از متحدان مصر کاسته می‌شود و مصرِ منزوی هر چه کمتر امکان دستیابی به اهداف مختلف خود را دارد. بسیاری از مردم دریافتند که دستاوردهای انقلاب بسیار کمتر از ناآرامی‌ها و نگرانی‌های آن بوده است در نتیجه وقتی فعالان اجتماعی (احتمالاً به اشاره ارتش) از چند هفته پیش از سرنگونی مرسی، آغاز به جمع‌آوری امضا علیه وی کردند، با آنها همراهی کردند.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

سیسی در بیانی هشداردهنده از لزوم جلوگیری از «ناآرامی و جنجال سیاسی» سخن گفت و تأکید کرد «شایسته ارتش نیست که بار دیگر به سیاست باز گردد». کم‌کم ناآرامی شهرهای بزرگ را فراگرفت، گروه‌های سیاسی معترض، بازمانده‌های رژیم مبارک و حتی گروه‌های متشکل از جوانان انقلابی که مبارک را به زیر کشیده بودند، اکنون در میدان التحریر علیه مرسی شعار می‌دادند. 7 تن از وزرای مرسی استعفا کردند. سیسی در آن زمان با لحنی بیطرفانه اما تهدیدآمیز به عنوان فرمانده ارتش در بیانیه‌ای خطاب به گروه‌های سیاسی اعلام کرد ارتش بر میزان قدرت خود آگاهی دارد، بنابر این «بهتر است در میان خود به تفاهم برسید. این ارتش، آتش است. با آتش بازی نکنید و نخواهید که وارد بازی شما شود، البته نه اینکه آتشی علیه اهل خود و کشورش باشد. از این رو چاره‌ای جز تفاهم میان ما وجود ندارد... و این گزینه‌ای است که از نهایت اهمیت برخوردار است.». اینها همه ظاهرسازی بود، و البته بهانه برای عدم مقابله جدی نیروهای انتظامی و نظامی با شورش‌گران علیه مرسی.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

 سیسی به رئیس‌جمهوری پیشین اجازه داد تا پیامش را برای شوراندن مردم علیه ارتش منتشر کند تا مدرکی علیه وی در دادگاه داشته باشد

 

 

 

نهایتاً ارتش با یک مهلت صوری 48 ساعته به مرسی برای آرام‌ساختن اوضاع و جلوگیری از جنگ مدنی، کنترل را در دست گرفت، مرسی را بازداشت کرد و برای حفظ ظاهر، عدلی منصور را به ریاست‌جمهوری موقت گماشت (کسی که در ژانویه 2014 سیسی را به درجه ارتشبدی ارتقا داد). سیسی به رئیس‌جمهوری پیشین اجازه داد تا پیامش را برای شوراندن مردم علیه ارتش منتشر کند تا مدرکی علیه وی در دادگاه داشته باشد. کمی بعد، اخوان‌المسلمین در مصر و عربستان سعودی به عنوان یک گروه تروریستی اعلام شد و حتی دیوید کامرون اعلام کرد فعالیت‌های این جمعیت در انگلیس را زیر نظر خواهد گرفت. آل‌سعود که بیش از همه از بیداری اسلامی به تنگ آمده بود، مهمترین حامی سیسی در منطقه محسوب می‌شود. پیش‌تر گفتیم سیسی نماینده ارتش مصر در عربستان نیز بوده است. در مقابل ترکیه به شدت برآشفت زیرا مرسی همکار وی علیه حکومت بشار اسد در سوریه و همراه وی در تضعیف ایران و عربستان به عنوان دو رقیب قدرتمند بود.مرسی و اردوغان یک وجه اشتراک دیگر نیز داشتند: هر دو با رویکردی اسلام‌گرا در پی حاکمیت دموکراسی پس از یک دوره حکومت ارتش در کشورشان بودند.

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

ارتش با یک مهلت صوری 48 ساعته به مرسی برای آرام‌ساختن اوضاع و جلوگیری از جنگ مدنی، کنترل را در دست گرفت

در نهایت مرسی حتی نتوانست حمایت حزب «نور» را که گرایش‌های اسلام سلفی دارد و همرزم اخوان علیه مبارک بود، با خود حفظ کند. این حزب در انتخابات اخیر از سیسی حمایت کرد.

 

 

 

روایت سیسی از علل سقوط مرسی جالب است و البته جانبدارانه. وی معتقد است مرسی نه تنها در داخل تنها با گروه‌های اسلامی کار می‌کرد و در میان همه نهادهای حکومت، دشمن می‌تراشید بلکه زمینه ورود گروه‌های جهادی و سلفی را از افغانستان به مصر فراهم کرد، چرا که هدفش بازسازی امپراتوری اسلامی بود. مرسی با تحمیل ارزش‌های اخوانی بر مردم متکثر مصر، 51% حمایت اولیه را به 5 تا 10% کاهش داد. سیسی مدعی است از حمایت و مشورت آمریکا در اقداماتش برخوردار بوده است اما مرسی مشورت هیچ‌کس را نمی‌پذیرفت و تنها تابع جمعیت اخوان بود. سیسی ادعای مضحک دیگری را نیز مطرح ساخته: «من از آمریکاییان خواستم تا به رئیس‌جمهوری پیشین (=مرسی) کمک کنند تا بر مشکلاتش فائق آید اما آنها کمک‌های مالی گذشته را نیز قطع کردند»!

ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

ژنرال سیسی: «من از آمریکاییان خواستم تا به رئیس‌جمهوری پیشین (=مرسی) کمک کنند تا بر مشکلاتش فائق آید اما آنها کمک‌های مالی گذشته را نیز قطع کردند»

 

4- ژنرال سیسی چه در سر دارد؟

 

«عبدالفتاح سعید حسین خلیل سیسی» متولد 1954، پیش از برعهده‌گرفتن وزارت دفاع دولت مرسی فرد شناخته‌شده‌ای نبود، البته در داخل مصر. آمریکایی‌ها وی را در دوره آموزش اطلاعاتی و همچنین سفرش به دانشکده عالی دفاع شناخته بودند و عربستان هم میزبان وی به عنوان نماینده نظامی حکومت مصر بوده است. وی تحصیلاتش را در دانشگاه ارتش در قاهره شروع کرد و کارشناسی ارشد علوم نظامی را در انگلیس دریافت کرد. وی پیش‌تر مدیر حفاظت اطلاعات نظامی بود که با برکناری طنطاوی از ریاست شورای نظامی مصر، به عنوان وزیر دفاع از مرسی حکم گرفت. با این حال رخدادی که در جشن آغاز ریاست‌جمهوری سیسی در 8 ژوئن 2014 در میدان التحریر رخ داد، مشخص کرد بخشی از هواداران سیسی چه در سر دارند و برای چه از رفتن اخوان حمایت کرده‌اند.
 
ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر
 
در آن یکشنبه، چندین مورد تجاوز جنسی به زنان و دختران حاضر صورت گرفت که از آن جمله، 7 پسر جوان در ملأ عام به دختر نوزده‌ساله‌ای تجاوز کردند و تا پلیس سر برسد، دخترک در خون خود می‌غلتید، گر چه زنده ماند و چند روز بعد از دست سیسی و همسرش که به عیادت وی آمده بودند، دسته گل سرخی دریافت کرد. گر چه این اتفاق در میدان التحریر چیز جدیدی نبود و کمی پیش‌تر عدلی منصور رئیس‌جمهوری دولت انتقالی، مجازات آن را به 6 ماه تا 5 سال زندان افزایش داد، اما تبعات این ماجرا چندان برای دولت سیسی سنگین بوده است که علاوه بر عیادت سیسی و عذرخواهی وی از همه زنان مصر به خاطر این ماجرا، بداوی سخنگوی وی از ارسال درخواست کتبی دولت از طریق سفارت مصر در واشنگتن برای گوگل جهت حذف فیلم تجاوز یادشده از سایت you tube شده است. مدیران سایت اعلام کردند فیلم‌هایی که چهره دختر در آن مشخص است را حذف کرده‌اند و برای سایر فیلم‌های مربوطه هم شرط 18 سال گذاشته‌اند. کمی بعد 13 نفر در مصر در ارتباط با رخداد شرم‌آور میدان التحریر دست‌گیر شدند تا بلکه آبروی رفته به جوی بازگردد.
 
ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر
 
کمی به عقب برگردیم. گر چه سیسی کار ارتش در سرنگونی مرسی را «انقلاب» نامید که از «پشتیبانی مردمی» و «مشروعیت انقلابی» برخوردار است (در برابر مشروعیت قانونی)، و گر چه هوادارانش بارها شعار «سیسی خواست مردم» را مطرح کرده و کار وی را «قیام برای اراده ملت» نامیدند، اما روشن است که کار وی یک کودتا بود. این اولین بار نیست که ارتش هدایت امور کشور را به صورت انحصاری بدست می‌گیرد و ادعای «خواست مردم» و «اراده ملی» خود را با یک انتخابات فرمایشی تلقین می‌کند. اگر واقعاً یک انقلاب مردمی صورت گرفته، پس برخورد شدید با مردم معترض با استفاده از تجهیزات نظامی چیست؟ آیا اینها همان‌گونه که دولت اعلام می‌کند، اقلیتی اسلام‌گرا و طرفدار اخوان در برابر «اکثریت ملت» هستند؟ اراده مردم را مردم تعیین می‌کنند یا برخورد گزینشی ارتش؟ دولت جدید تا آنجا پیش رفته که اعلام کرده اساساً مردم از ارتش خواسته‌اند تا «رژیم اخوان» را سرنگون کند. نهادهای کودتایی حتی به تخمین افراد حاضر در تظاهرات حمایت از سیسی می‌پردازند تا بلکه نشان دهند کار دست اکثریت مردم است و ارتش انگیزه خاصی از این به اصطلاح «انقلاب» نداشته است. بگذریم که گفته شده این تظاهرات با حمایت مالی ارتش و حتی با شرکت سربازان البته با لباس شخصی صورت می‌گیرد. سیسی شاید ادعا کند تظاهرات پیشین در حمایت از مرسی نیز سازمان‌یافته بوده است از آن رو که تشکیلات وسیع و سازمان‌های متعدد خیریه و خدمات اجتماعی زیر نظر اخوان در خدمت حزب عدالت و آزادی قرار گرفته است. اما این چیزی را عوض نمی‌کند. زیرا این سازمان‌ها در هر صورت مردمی بوده‌اند و سازمان یافته‌بودن آنها یک امتیاز است. حتی اگر واقعاً مردم از سیسی حمایت کرده باشند، در هیچ تظاهراتی خواهان تغییر قانون اساسی و انحلال مجلس شورا نشدند بلکه خواهان برگزاری انتخابات جدید ریاست‌جمهوری و رسیدگی به وضع اقتصادی خود بودند.
 
ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر
 
وقتی کار ارتش، یک انقلاب مردمی است، طبیعتاً مخالفت اخوان با آن جرم تلقی می‌‌شود. خشونت‌هایی که پس از کودتای ارتش رخ داد که به ادعای ارتش به کشته‌شدن 500 نظامی و پلیس انجامیده است، بهانه سیسی برای صدور احکام سنگین علیه اخوا‌ن‌المسلمین و اعضای آن شده است. طبیعتاً رسانه‌های غیراخوانی از ترس پلمب دفترشان چون رسانه‌های اخوانی، چنان خبر درگیری‌ها را منعکس می‌کردند که گویی اخوان علیه حکومت قانونی ارتش شوریده است و به جای ده‌ها کشته از معترضان بر یک کشته از پلیس تمرکز می‌کردند! محمد بدیع مرشد عام اخوان و چند صد نفر از اعضا و طرفداران آن به اعدام محکوم شده‌اند که هر روز نیز بر تعدادشان افزوده می‌شود. این جدا از چندصد نفری است که توسط نیروهای نظامی در تظاهرات علیه کودتای ارتش کشته شده‌اند. سازمان عفو بین‌الملل این حکم را «آخرین نمونه از احکام دادگاه‌های مصر برای حذف مخالفان سیاسی» نامید. امریکا و اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده‌اند از صدور این احکام شوکه شده‌اند. البته آنها هیچ‌گاه از کودتای سیسی شوکه نشدند چون اتاق‌فکرهایی چون CSIS معتقدند ناآرامی‌های 2011 و 2013 هر دو انقلابی مردمی بود که یک‌بار مبارک و بار دیگر مرسی را به زیر کشید.
 
ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر

خشونت‌هایی که پس از کودتای ارتش رخ داد که به ادعای ارتش به کشته‌شدن 500 نظامی و پلیس انجامیده است، بهانه سیسی برای صدور احکام سنگین علیه اخوا‌ن‌المسلمین و اعضای آن شده است

گفته بودیم که قدرت اجتماعی اخوان بیش از هر چیز مدیون تأسیس مراکز خیریه و خدمات اجتماعی همچون بیمارستان است. از این رو سیسی به ممنوعیت فعالیت اخوان قانع نشد و تمام اموال اخوان را مصادره کرد. این مطلب نشان می‌دهد ارتشی که یک‌بار از اخوان زخم خورده و در کوران بیداری اسلامی در برابر آن کوتاه آمده، اکنون با تغییر شرایط و ابهام ایجادشده در مورد چشم‌انداز این بیداری در کشورهای عربی، می‌خواهد این دندان لق را که از 1952 تا کنون مزاحم ارتش است، برای همیشه از جای برکند و خود یگانه قدرت بی رقیب در مصر شود. قانون اساسی جدید که در واقع توسط سران ارتش تدوین شده، فعالیت هر حزب سیاسی با انگیزه دینی را نیز ممنوع ساخته است تا علاوه بر رفع خطر اخوان، مبادا همچون ارتش ترکیه گرفتار حزبی چون عدالت و توسعه شود.
 
حمایت شیخ الازهر، نماینده مخالفان مرسی یعنی محمد البرادعی و پاپ مسیحیان قبطی مصر برای سیسی کافی نبود و آخرین حربه سیسی برای ادعای مشروعیت کودتا، برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری بود، گر چه سیسی به عنوان یک کاندیدا حتی زحمت ارائه یک برنامه پیشنهادی برای جلب آرای مردم و تظاهر به آزادی انتخابات را به خود نداد. مبارک و احمد شفیق از وی حمایت کردند. وی در 25 مارس 2014 در یک نطق تلویزیونی با لحنی طلبکارانه اعلام نامزدی کرد: «هیچ‌کس نمی‌تواند بدون اراده ملت رئیس‌جمهور این کشور شود... و به زودی حمایت شما این مسئولیت را به من می‌دهد.». یوسف قرضاوی از مصریان خواست به کسی که «آمدنش صهیونیست‌ها را خوشحال می‌کند و از فرق سر تا نوک پایش آغشته به خون بی‌گناهان است، رأی ندهند.» این انتخابات که ابتدا قرار بود به مدت دو روز برگزار شود، برای روز سوم نیز تمدید شد، بانکها و ادارات دولتی نیز تعطیل اعلام شد اما خبری از رأی‌دهنده نبود گر چه آمار رسمی حکایت از حضور حدود 24 میلیون رأی‌دهنده داشت. ناظران گفتند این شرکت اندک (که به گفته برخی کارشناسان 15 تا نهایتاً 35 درصد بوده است) شاید ناشی از گرمی هوا و یا بی‌اعتنایی سیاسی باشد، اما همه می‌دانند سرنگونی دولت مردمی، تحریم انتخابات توسط اخوان و صوری‌بودن انتخابات عوامل اصلی واگرایی مردم نسبت به ارتش است.
 
ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر
ژنرال سیسی در نطقی طلبکارانه پس از اعلام کاندیداتوری خود گفت: «هیچ‌کس نمی‌تواند بدون اراده ملت رئیس‌جمهور این کشور شود... و به زودی حمایت شما این مسئولیت را به من می‌دهد.»
 
جاش استاکر پرفسور مسائل خاورمیانه در دانشگاه کِنت، معتقد است مردم مصر احساس می‌کنند هیچ نقشی در روند انتخابات جز «تأیید» ندارند. چرا سیسی وقتی علیه اخوان و سپس علیه همه خطوط سیاسی به سرکوب رو می‌آورد، با مردم مشورت نمی‌کند؟ حتی کسانی که سیسی را به خاطر ایجاد ثبات در کشور پس از یک دوره ناآرامی ترجیح می‌دهند، بخاطر این سرکوب شدید علیه وی موضع‌گیری کرده‌اند، گر چه خود در مراکز رأی‌دهی حتی به توهین و اخراج طرفداران حمدین صباحی رقیب سیسی اقدام کرده‌اند. البته طرفداران رئیس‌جمهور پیشین مرسی نیز از آنجا که کودتا و حرکت به اصطلاح مردمیِ «تمرد» را غیرقانونی می‌دانند، به اعمال خشونت و حتی قتل دست زدند.
 
سیسی حتی نتوانست حمایت حزب «دموکراتیک ملی» (NDP) را به دست آورد. این حزب در دوره مبارک به عنوان حزب حاکم شناخته می‌شد و گر چه در دوره انقلاب مردمی مضمحل شد اما هنوز حقوق‌دانان و اعضای آن در مصر صاحب نفوذ هستند و بسیاری از قبایل از آنها حرف شنوی دارند. این را عبدالفتاح علی حسن نماینده منطقه سیده زینب (س) در قاهره در پارلمان اسبق می‌گوید که نامزد حزب یادشده بوده است.
 
ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر
 
مرسی پس از قرارگرفتن سیسی در جایگاه ریاست‌جمهوری گفت:«سیسی به زودی به شما خیانت می‌کند، کما اینکه به من خیانت کرد.»
 
سران عربستان و آمریکا نخستین دیدارهای رسمی از قاهره را انجام دادند. کری در دیدار خود با رئیس‌جمهور سیسی از حمایت قدرتمند آمریکا نسبت به دولت جدید و آغاز دوباره کمک‌های مالی به ارتش خبر داد. 575 میلیون دلار و 10 بالگرد آپاچی نخستین هدیه وی به دولت نظامی مصر بود.
 
در یک سال اخیر که رسانه‌های مختلف به انتشار وقایع مصر پرداختند، الجزیره اقدام ارتش را «کودتا» نامید و تاوان کار خود را با بازداشت سه تن از خبرنگارانش توسط دستگاه‌های امنیتی مصر به جرم همکاری با گروه‌های تروریستی (که احتمالاً منظورشان همان اخوان المسلمین است) پس داد. کار بدانجا رسیده که کاخ سفید از سیسی درخواست عفو این سه تن و سایر زندانیان سیاسی را مطرح کرد، اما سیسی باز هم در لحنی ظاهراً بیطرفانه که گویی با کودکان طرف است، گفت:«ما در احکام قضایی دخالت نمی‌کنیم، بدان احترام می‌گذاریم و با آن مخالفت نمی‌کنیم، حتی اگر بقیه این را نفهمند.»
 
ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر
 
جمع‌بندی
 
بخش مهمی از بودجه مصر و درآمد مردمانش از ورود جهانگردان و فروش نفت تأمین می‌شود (جهت گیری سر عقاب به سمت راست در پرچم مصر نیز نشان از توجه آنها به مفهوم برکت است که عملاً اشاره به نیل، نفت و گردشگری است). از این رو ثبات و امنیت از اهمیت زیادی برای مصریان برخوردار است. مردم نیز یا هنوز چون پدران خود که در دهه 1920 اعتراض حسن‌البنا را برانگیختند، در زندگی شخصی خود فروغلتیده‌اند و یا عمدتاً گرایش فرهنگی در مسائل اجتماعی دارند. مشارکت سیاسی برای‌شان از چندان اهمیتی برخوردار نیست که بخاطر آن، ثبات کشور دستخوش ناآرامی گردد. نمونه آن مشارکت اندک در نخستین انتخابات آزاد در شرایط انقلابی مصر بود که در آن مرسی به ریاست رسید. یکی از بزرگترین ادعاهای سیسی، پایان‌دادن به تلاطم‌ها، جدال‌ها و ناآرامی‌هایی بود که در یک‌سال دولت‌مداری مرسی عمده مراکز دولتی و خیابان‌های مصر را دستخوش خود کرده بود. لازم به ذکر نیست که عمده این تلاطم‌ها به دلیل ساز مخالفی بود که خود ارتش و بازماندگان رژیم مبارک می‌نواختند چون مطمئن بودند اگر موفقیت سیاسی اخوان به پایگاه اجتماعی وسیعی که با فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی بدست‌ آورده است، ضمیمه شود، احتمالاً باید فاتحه جریانات سیاسی خود و نفوذی که در گذشته داشته‌اند، بخوانند. ارتش با مرسی همکاری نکرد و پیش از آنکه مرسی بتواند مشکلات کشور بزرگ، هزارفرقه و عقب‌افتاده‌ای چون مصر را با همکاری ارگان‌های حاکم و سایر گروه‌های سیاسی رفع کند، ادعای ناکارآمدی مرسی و درخواست مردم برای بازگشت ارتش به صحنه سیاست را مطرح کرد.
 
ظهور و سقوط اخوان؛ رمزگشایی از وقایع دو‌سال اخیر در مصر+تصاویر
 
اخوان‌المسلمین بار دیگر در همکاری با شورای نظامی ارتش پس از خلع مبارک، اشتباه تاریخی خود در حمایت از کودتای جمال عبدالناصر علیه ملک فاروق را تکرار کرد. سیسی به مرسی قول داده بود که با تغییر سران شورای نظامی و تدوین قانون اساسی جدید، از ورود ارتش به سیاست جلوگیری کند اما نکرد. ظاهراً حتی اگر اخوان در 1952 ملک فاروق را خود سرنگون می‌کرد و سازمان افسران آزاد را به خدمت می‌گرفت، باز هم با یک کودتا روبرو می شد. چون مرسی همین کار را کرد (آن هم در دوره فرماندهی سیسی بر ارتش که کاریزمای آن قابل مقایسه با جمال‌عبدالناصر نیست) و با سرنوشت تلخی روبرو شد.
 
البته اخوان هم بی‌تجربه بود و تلاش‌های مبارک و سران پیشین ارتش در کنترل فعالیت سیاسی آن و همچنین گرایش اخوان به مسائل نظامی-امنیتی اجازه چندانی به سران اخوان برای تجربه‌اندوزی در عرصه سیاسی نداده بود. مرسی وعده‌های زیادی در دوره مبارزات انتخاباتی داد اما بدان دست نیافت. گرایش‌های ضدشیعی اخوان که از زمان سرکوب این حرکت در سوریه و انتشار افکار سیدقطب شدت گرفت، در سیاست خارجی نیز برای مرسی مشکل‌آفرین شد و اجازه نداد از ظرفیت نیرومند اسلام‌گرایی در دولت‌هایی چون ایران استفاده کند. ضمن اینکه مرسی حمایت اعضای دولت خود را نیز از دست داد تا جایی که معاونت امنیت وزارت کشور علیه وی موضع‌گیری کرد. البته حمایت اولیه از مرسی، 51% نبود، زیرا بسیاری نه بخاطر خودش بلکه برای «نه» گفتن به نخست‌وزیر سابق مبارک (احمد شفیق) به وی رأی دادند.
 
در یک جمله: رویکردهای غیر قاطع و غیراسلامی مرسی در سیاست داخلی و خارجی، گروه‌های اسلام‌گرا را از وی راند و مشکلات اقتصادی و ناامنی، سایر گروه‌ها و مردم بی‌تفاوت را نیز به خیابان‌ها کشاند.
 

 

سیسی البته روایت خود را دارد. وی، هوادارنش و گروه‌های سیاسی حامی‌اش معتقدند مرسی سیاستی متعصبانه و تحمیلی را در داخل به اجرا گذاشت و در خارج نیز با گروه‌های سلفی هم‌پیمان بود. آنها می‌گویند مرسی مصر را به اندازه اخوان کوچک کرده بود. سیسی آمده است تا دموکراسی واقعی را به اجرا گذارد، از جدال‌های بیهوده مذهبی در عرصه سیاست جلوگیری کند، مصر را برای همه گروه‌ها بخواهد، به امنیت و اقتصاد مصر رونق بخشد و خواست‌های انقلاب 2011 میلادی را تحقق بخشد.

اما هشام قاسم فعال و تحلیلگر مسائل سیاسی در قاهره معتقد است در صورت تداوم سرکوب در عین عدم حمایت مردمی که خود را به وضوح در انتخابات اخیر نشان داد، احتمالاً باید منتظر شورش سوم باشیم. بگذاریم تا زمان همه چیز را روشن کند. فعلاً کار سیسی با سرکوب در سیاست داخلی، کسب حمایت آمریکا و عربستان و سازش با ایران در سیاست خارجی به پیش می‌رود. سیسی عبرت‌های زیادی از حکومت مرسی گرفته است.

 

منابع و مآخذ:

http://www.nbcnews.com/news/world/egypt-asks-youtube-remove-tahrir-square-sex-assault-video-n130296

 

· http://www.washingtonpost.com/world/africa/in-egypt-election-low-turnout-undercuts-sissis-goal-of-sweeping-mandate/2014/05/28/6e581660-e688-11e3-afc6-a1dd9407abcf_story.html

· http://www.reuters.com/article/2014/06/21/us-egypt-brotherhood-ruling-idUSKBN0EW0B520140621

· http://www.usnews.com/news/world/articles/2014/06/14/egypt-sends-13-to-trial-for-sexual-violence

· http://csis.org/publication/middle-east-notes-and-comment-covering-coup

· http://csis.org/publication/cautious-optimism-egypt

·http://www.washingtonpost.com/world/middle_east/washington-post-interviews-egyptian-gen-abdel-fatah-al-gen-sissi/2013/08/03/6409e0a2-fbc0-11e2-a369-d1954abcb7e3_story.html

·http://www.ar.shafaqna.com/egypt/item/25893

·http://www.france24.com/ar/20140525

· http://www.theguardian.com/media/2014/jun/24/al-jazeera-journalists-sisi-egypt-denied-celemency

· http://edition.cnn.com/2013/07/02/world/meast/egypt-morsy-profile/

·http://www.alarabiya24.com/ar/news/14870

· http://archive.arabic.cnn.com/2012/egypt.elections/4/18/Mohammad-Mursi-Egypt/

·http://www.islahweb.org/ar/content/2012/9/6974/

·http://www.alarabiya24.com/ar/news/14957/

·http://lhvnews.com/ar/news/3118/

·http://www.wijhatnadar.com

 

 

 
 
 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد